تحولات منطقه

حضرت عبدالعظیم حسنی(ع) دوران حیات پنج امام از امامان اهل بیت(ع) یعنی امام کاظم(ع) تا امام عسکری(ع) را درک کردند.

«استبداد رأی» لغزشی خطرناک در مدیریت است/ ۱۰ فضیلت و رذیلت اخلاقی از منظر حضرت عبدالعظیم حسنی(ع)
زمان مطالعه: ۲۱ دقیقه

اما این بدان معنا نیست که محضر همه امامان هم رسیدند و یا از آنها سخنی نقل کردند. آنچه قطعی و مسلّم است، اینکه ایشان محضر امام جواد(ع) و امام هادی(ع) را درک نمودند و از آنها احادیث فراوانی نقل کردند.

برای اثبات عظمت علمی حضرت عبدالعظیم(ع) کافی است که بدانیم امام معصوم، مردم را برای حل مشکلات دینی و یافتن پاسخ پرسش های اعتقادی و عملی شان، به ایشان ارجاع داده است. حضرت عبدالعظیم(ع) در عصر خود، مجتهد توانمندی بودند که براساس اصول و قواعدی که از اهل بیت(ع) در اختیار داشتند، می توانستند دیدگاه های اسلام ناب را در زمینه های مختلف اعتقادی و عملی، استخراج کنند و به پرسش های مردم پاسخ گویند. بنابراین ایشان تنها یک محدّث و راوی احادیث اهل بیت(ع) نبودند بلکه از علمای بزرگ خاندان رسالت بودند که پس از معصومان، توان پاسخگویی به مسایل علمی را داشتند و توانمندی علمی ایشان مورد تأیید و تصدیق امام هادی(ع) قرار گرفته است.

به گزارش شفقنا، در ادامه به ۱۰ فضیلت و رذیلت اخلاقی از منظر حضرت عبدالعظیم حسنی(ع) و به نقل و روایت از امامان اهل بیت(ع) اشاره می شود:

فضیلت های اخلاقی 

مراقبت از زبان

عیون أخبار الرضا(ع): حدّثنا علیّ بن أحمد بن عمران الدقّاق، قال: حدّثنا محمّد بن هارون

الصوفی، قال: حدّثنی أبو تراب عبیدالله بن موسی الرویانی، عن عبد العظیم بن عبد الله الحسنی، قال:

قُلتُ لأَبی جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بنِ عَلِیٍّ الرّضاعه : یَابنَ رَسولِ اللهِ! حَدثنی بِحَدِیثٍ عَن آبائک … فَقَالَ: حَدَّثنی أبی، عَن جَدَی، عَن آبائِهِ، قال: قال أمیرالمُؤمِنینَ: المَرءُ مَحْبُوءُ تَحتَ لِسانِهِ.

الأمالی للطوسی: أخبرنا جماعه، عن أبی المفضل، قال: حدثنا أبو أحمد. الحسین بن إبراهیم العلوی، قال: حدثنی أبی، قال: حدثنی عبد العظیم بن عبد الله الحسنی الرازی فی منزله بالری، عن أبی جعفر محمد بن علی الرضا، عن آبائه، عن علی بن الحسین، عن أبیه، عن جده علی بن أبی طالب، قال:

قُلتُ أربعاً أَنزَلَ اللهُ تعالی تصدیقی بها فی کِتابِه؛ قُلتُ: «المَرْءُ مَحْبوءُ تَحتَ لِسانِهِ، فَإِذا تَکَلَّمَ ظَهَرَ»، فَأَنزَلَ اللهُ تَعَالَی فَلَعَرَفْتَهُم بِسِیمَهُمْ وَلَتَعْرِفَنَّهُمْ فِی لَحْنِ الْقَوْلِ.

ترجمه:

حضرت عبد العظیم(ع): به امام جواد(ع) گفتم: ای فرزند پیامبر خدا! از پدرانت برای من حدیثی روایت فرما …

فرمود: «پدرم، از جدّم از پدرانش نقل کرد که امیرمؤمنان علی(ع) فرمود: انسان زیر زبان خود پنهان است .

حضرت عبد العظیم(ع) – به نقل از امام جواد(ع) از پدرانش علی بن ابی طالب(ع) فرمود: «چهار سخن گفته ام که خداوند مرا در قرآن تأیید فرموده است. من گفته ام: آدمی در زیر زبان خود پنهان است. پس هر گاه زبان به سخن بگشاید شناخته می شود. پس خداوند نازل فرمود: «آنان را به سیمای [حقیقی]شان باز می شناسی و آنان را از طرز سخن گفتنشان میشناسی.»

شرح

در تبیین این حکمت، نکات زیر قابل توجه اند:

۱- این حدیث می تواند تفسیر این آیه باشد:

وَلَوْ نَشَاءُ لَارَیْنَهُمْ فَلَعَرَفْتهُم بِسِیمَهُمْ وَلَتَعْرِ فَنَّهُمْ فِی لَحْنِ الْقَوْلِ.

اگر بخواهیم، آنان را به تو می نمایانیم تا آنان را با سیمایشان باز شناسی و [نیز] آنها را از طرز سخن گفتنشان میشناسی.

تا مرد سخن نگفته باشد                 عیب و هنرش نهفته باشد

۲- ضمیر شناسی، یک علم و دسترس به آن امکان پذیر است. در حدیثی دیگر از امام علی(ع) به این نکته تصریح شده است:

ما أَصْمَرَ أَحَدٌ شَیْئاً إِلَّا ظَهَرَ فِی فَلَتاتِ لِسَانِهِ وَصَفَحاتِ وَجْهِهِ

هیچ کس چیزی را در درون نهان نمی دارد مگر آن که در لغزش های زبان و نمودهای چهره اش آشکار می گردد.

۳- پرگویی عیب های انسان را بیش از پیش آشکار می کند.

۴-  افراد نادان هر چه کمتر حرف بزنند، به سود آنهاست.

۵- مصاحبه برای گزینش افراد شایسته و کارآمد یک اصل مهم و کاربردی است.

۶- نوشتار نیز می تواند همانند گفتار، معرّف شخصیت انسان باشد، چنانکه در حدیثی آمده: الخَطُّ لِسانُ الیَدِ؛ خط، زبانِ دست است.

حُسن خلق

عیون أخبار الرضا(ع): حدّثنا علیّ بن أحمد بن عمران الدقّاق، قال: حدّثنا محمّدبن هارون الصوفی، قال: حدّثنی أبو تراب عبید الله بن موسی الرویانی، عن عبد العظیم بن عبد الله الحسنی، قال: قُلتُ لأَبی جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بنِ عَلِیّ الرِّضا : یَابنَ رَسولِ اللَّهِ! حَدِّتُنِی بِحَدِیثٍ عَن آبائک ….

قالَ: حَدَّثنی أبی، عَن جَدّی عَن آبائِهِ، قَالَ: قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ: إِنَّکُم أَن تَسَعُوا النَّاسَ بِأَموالِکُم، فَسَعُوهُم بِطَلاقَهِ الوجهِ وحُسن اللقاء؛ فَإِنِّی سَمِعتُ رسول اللهِ صلی الله علیه وسلم یَقولُ: «إِنَّکُم لَن تَسَعُوا النَّاسَ بِأَموالِکُم، فَسَعوهُم بِأَخلاقِکُم.»

ترجمه

حضرت عبد العظیم(ع): به امام جواد(ع) گفتم: ای فرزند پیامبر خدا! از پدرانت برای من حدیثی روایت فرما …

فرمود: «پدرم از جدم از پدرانش نقل کرد که امیر مؤمنان(ع) فرمود: شما هرگز نمی توانید مردم را با مال بهره مند سازید. پس با آنها با اخلاق و خوش رویی برخورد کنید؛ چرا که من از پیامبر خدا (ص) شنیدم که می فرمود: «شما نمی توانید مردم را با اموال خود بهره مند سازید. پس با اخلاق خوب با آنان برخورد کنید.»

شرح

این سخن تفسیری است بر «آیۀ وَقُولُواْ لِلنَّاسِ حُسْنًا»؛ با مردم به زبان خوش، سخن بگویید» و ره توشه ای است برای مهارت های زندگی و می تواند اشاره به این نکات باشد:

۱- به عکس ثروت های مادی که همگانی نیستند و پایان پذیرند، حُسن خلق ثروتی است که همگان به آن دسترس دارند و پایان پذیر هم نیست و هر چه از آن هزینه کنی تمام نمی شود. از این رو حتی ثروتمندترین افراد، نمی توانند همه مردم را از ثروت خود بهره مند کنند؛ ولی انسان های خوش اخلاق می توانند همگان را از ثروت معنوی اخلاق خود، برخوردار نمایند.

۲- همه انسان ها ثروت گران بهایی به نام «حُسن خُلق» در اختیار دارند که از آن غافل اند. کارکرد این ثروت در تأمین زندگی توام با خوش بختی به مراتب بیش از ثروت های مادّی است.

۳- انسان با ثروت معنوی «اخلاق» به مراتب بیش از ثروت های مادی می تواند مردم را از خود راضی کند.

۴- گشاده رویی با مردم، یک وظیفه انسانی و اسلامی است.

۵- گشاده رویی، نقشی بنیادین در زندگی آرمانی انسانی و جامعه مطلوب اسلامی دارد.

پاسداری از شخصیت خود

عیون أخبار الرضا(ع): حدّثنا علیّ بن أحمد بن عمران الدقّاق، قال: حدّثنا محمّدبن هارون الصوفی، قال: حدّثنی أبو تراب عبید الله بن موسی الرویانی، عن عبد العظیم بن عبد الله الحسنی، قال:قُلتُ لأبی جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بنِ عَلِیِّ الرِّضا : یَابنَ رَسولِ اللَّهِ! حَدَّثَنِی بِحَدِیثٍ عَن آبائک…

فَقَالَ: حَدَّثنی أبی، عن جَدَی، عَن آبائه، قال: قال أمیرُ المُؤْمِنِینَ: ما فَلک امْرُؤٌ عَرَفَ قَدرَهُ.

ترجمه

حضرت عبد العظیم(ع): به امام جواد(ع) گفتم: ای فرزند پیامبر خدا! از پدرانت برای من حدیثی روایت فرما …

فرمود: «پدرم، از جدّم، از پدرانش نقل نمود که امیرمؤمنان علی(ع) فرمود: هر کس اندازه و ارزش خود را بداند، تباه نشود.»

شرح

این حدیث، یکی از مهم ترین راه های پاسداری از شخصیت را ارائه می نماید و آن عبارت است از رعایت قدر و منزلت خود در برخورد با دیگران. در تبیین این سخن، چند نکته قابل توجه است:

۱- انسان ها از نظر استعداد فکری و روحی توان علمی و منزلت اجتماعی، قدر و مرتبه متفاوتی دارند. کسی می تواند از شخصیت اجتماعی خود پاسداری کند که مرتبه توان علمی و منزلت اجتماعی خود را بداند و در برخوردها مراعات کند، چنان که در حدیثی از امام علی(ع) آمده است:

مَن عَرَفَ قَدرَهُ لَم یُضع بَینَ النَّاسِ؛ هر کس اندازه خود را بداند، در میان مردم فرومایه نمی شود.

۲- مراعات نکردن توان علمی و منزلت اجتماعی در برخوردها موجب می شود شخصیت اجتماعی انسان تباه گردد. در حدیثی از امام علی(ع) آمده است: هَلَکَ مَّن لَم یُعرِف قَدَرَهُ؛ هر که اندازه خود را نشناسد، نابود می شود.

۳- هر کس از توان علمی محدودی برخوردار است. از این رو، مراعات شوان علمی، ایجاب می کند که انسان دربارۀ هر چیزی اظهار نظر نکند. در حدیثی از امام علی(ع) آمده است: قَولُ «لا أعلَمُ» نصفُ العِلمِ؛ گفتنِ «نمی دانم»، نیمی از دانستن است.

۴- چنانچه انسان کاری را بپذیرد که توان انجام دادن آن را ندارد، موجب تباهی شخصیت اجتماعی او می گردد.

۵- هر کس اندازه خود را نگه دارد مورد احترام مردم واقع خواهد شد. چنان که از امام علی(ع) نقل شده:

مَن وَقَفَ عِندَ قَدرِ و أَکرَمَهُ النَّاسُ؛ کسی که اندازه خود را بشناسد، از گرامیداشت مردم برخوردار خواهد بود.

و سرانجام «هر که محلّ خویش بداند و پای به اندازه گلیم خویش دراز کند و گرد کاری که لایق مرتبت و در خور منزلت او نیست نگردد، همه عمر از ملامت، رسته باشد و به سلامت، پیوسته.

مدارا با مردم

الأمالی للطوسی: أخبرنا جماعه، عن أبی المفضل، قال: حدّثنا أبو صالح محمّد بن صالح بن فیض العجلی الساوی، قال: حدّثنی أبی، قال: حدّثنی عبد العظیم بن عبد الله الحسنی.

قال :حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بنُ عَلِیٍّ الرّضا، عَن آبائِهِ، عَن مُحَمَّدِ بنِ عَلِی أَبی جَعْفَرٍ، عَن أبیهِ، عَن جَدِّهِ، عَن أَبیهِ عَلِیِّ بن أبی طالب: …

قالَ النَّبِیُّ: أَمَرَنِی رَبِّی بمداراه النَّاسِ، کَمَا أَمَرَنِی بِإِقَامَهِ الفَرائِضِ.

ترجمه:

حضرت عبد العظیم(ع) – به اسناد خود – پیامبر خدا(ص) فرمود: «خداوند، مرا فرمان داده که با مردم مدارا نمایم، همان طور که مرا بر به پاداشتن واجبات، مأمور نموده است.»

شرح

این حدیث، یکی از رهنمودهای بسیار مهم اخلاقی خانوادگی، اجتماعی و مدیریتی است. نکات قابل توجه برای توضیح آن عبارت اند از:

۱- مدارا در واقع، نوعی نرمش و سازش در برخورد با دیگران، به منظور جلب دوستی، یا تقویت آن و یا دفع شر دشمنان است.

در یک جمله مدارا عبارت است از سیاست و تدبیر برخورد با مردم.

۲- فرق «مدارا» و «مداهنه»، این است که در مداهنه، با نرمش و سازش، ارزش های دینی فدای مطامع دنیوی می گردند؛ ولی در مدارا، اصولاً هدف، حفظ ارزش های اخلاقی و دینی است. از این رو، «مدارا» صفت ارزشی و «مداهنه»، صفتی ضدارزشی شمرده می شود.

۳- حدیث یاد شده می تواند تفسیر این آیه شریف باشد:

فَبِمَا رَحْمَهٍ مِّنَ اللَّهِ لِنتَ لَهُمْ وَلَوْ کُنتَ فَظًّا غَلِیظَ الْقَلْبِ لَانفَضُّوا مِنْ حَوْلِیَا؛ به خاطر رحمت الهی با آنان نرم خو شدی، و اگر خشن و سنگدل بو مردم از اطراف تو پراکنده می شدند.

مدارای پیامبر(ص) با مردم و نرمش او در برخورد با آنان، در واقع، رحمتی از جانب خداوند سبحان بود که مردم را به ایشان جذب کرد و در نتیجه، هسته اولیـه نـظـام اسلامی را در جهان پدید آورد.

۴- مدارا با مردم، نه تنها یک رهنمود دینی بلکه یک تکلیف عقلی جهت تأمین آرامش و آسایش زندگی و نیل به اهداف سیاسی و اجتماعی است. از این رو در احادیث فراوانی، «مدارا» از علایم و آثار عقل و حکمت دانسته شده است، مانند:

ثَمَرَهُ العقل مُداراهُ النَّاسِ؛ میوه خرد مدارا کردن با مردم است.

عُنوانُ العَقلِ مُداراهُ النَّاسِ؛ مدارا کردن با مردم، سرلوحه خرد است.

لیس الحکیم من لم یُدار مَن لا یَجِدُ بُداً من مداراته؛ فرزانه نیست آن که مدارا نکند با کسی که چاره ای جز مدارا کردن با او نیست.

۵- در تفسیر این آیه شریف: قُولُوا لِلنَّاسِ حُسْنًا، با مردم، نیکو سخن بگویید، در حدیثی از امام صادق(ع) آمده است که مقصود آیه این است که با همه مردمان اعم از مؤمنان و مخالفان نیکو سخن بگویید. با مؤمنان باید گشاده رو بود و با مخالفان باید به نرمی و مدارا سخن گفت تا به ایمان جذب شوند و در صورتی که جذب نشدند، کمترین ثمره آن این است که خود و برادران مؤمنش را از گزند آنان مصون می دارد.

۶- اقداماتی که پیامبر خدا(ص) به منظور تألیف قلوب دشمنان و یا پیشگیری از انحراف پیروان تازه مسلمان خود انجام می داد یکی از مصادیق مـدارای سیاسی است. اصولاً در قرآن بخشی از زکات تحت عنوان «و المؤلّفه قلوبهم» به این امر اختصاص یافته است.

نیکی پس از بدی

حضرت عبد العظیم – به سند خود -: امام باقر(ع) خطاب به محمد بن مسلم فرمود: ای محمد بن مسلم! نیکی کن که به راستی هرگز چیزی مانند کار نیک جدید را ندیده ام که این چنین، به تعقیب یک گناه قدیم برآید و با سرعت خود را به آن برساند (و آن را محو سازد.)

شرح

این حدیث، سرعت تأثیر کارهای نیک را در زدودن آثار شوم کارهای زشت و گناه از روح و روان و زندگی انسان با بیانی رسا توضیح می دهد. در این باره نکاتی ارائه می گردد.

۱- حدیث یاد شده می تواند تفسیر این آیه باشد:

وَأَقِمِ الصَّلَاهَ طَرَفَیِ النَّهَارِ وَزُلَفًا مِنَ اللَّیْلِ ۚ إِنَّ الْحَسَنَاتِ یُذْهِبْنَ السَّیِّئَاتِ؛ در دو طرف روز و اوایل شب نماز را بر پا دار که به پایان نیکی ها بدی ها را از بین می برند.

این آیه با صراحت اعلام می کند که انواع کارهای نیک می توانند آثار کارهای زشت را از بین ببرند. از این رو، روایت شده که امام علی(ع) در تبیین آیه یاد شده می فرماید: إِنَّ اللَّهَ هِم یُکَفِّرُ بِکُلِّ حَسَنهٍ سَیِّئَهً؛ خداوند متعال با هر کار نیکی یک کار بد را می زداید.

۲- نقش سریع کار نیک را در زدودن آثار زشت می توان از وعده مؤکّد خداوند متعال در این آیه فهمید:

إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَیْئًا أَن یَقُولُ لَهُ کُن فَیَکُونُ؛ هر گاه خداوند، چیزی را اراده نماید، به آن می گوید: «هست شو» و آن به وجود می آید.

۳- تناسب حکم و موضوع ایجاب می کند که زدودن آثار گناهان بزرگ، تنها با انجام دادن کارهای نیک بزرگ امکان پذیر است. این نکته را می توان از حدیثی که در بند ۴ آمده نیز استنباط کرد.

۴- نماز، بهترین وسیله برای زدودن آثار گناهان از جان است؛ زیرا اصلی ترین مصداق آیه یاد شده است. از این رو در حدیثی آمده که امام علی(ع) فرمود: نمازهای پنجگانه گناهانی را که در فاصله میان آنها مرتکب شده ای میپوشاند. به شرط آن که از گناهان کبیره دوری کنی و همین نمازها هستند که خداوند فرموده: «همانا خوبی ها بدی ها را از بین می برند .»

در حدیثی دیگر، امام صادق(ع) نمازهای پنجگانه را به نهر آبی تشبیه نموده که جان انسان را در هر شبانه روز پنج بار از گناهان شستشو می دهد، مگر گناهی که موجب خروج انسان از ایمان می گردد و گناهکار بر آن اصرار ورزد.

۵- نقش مؤثر و تعیین کننده پاکی از گناهان در سعادت و خوشبختی انسان در دنیا و آخرت موجب گردیده که بر پایۀ حدیثی امام علی(ع)، آیه «إِنَّ الْحَسَنَتِ یُذْهِبْنَ السَّیِّئَاتِ؛ به یقین، نیکی ها بدیها را از بین میبرند را امیدوار کننده ترین آیه قرآن بنامد.»

رذیلت های اخلاقی 

عیب جویی

عیون أخبار الرضا(ع): حدّثنا علیّ بن أحمد بن عمران الدقّاق، قال: حدّثنا محمّدبن هارون الصوفی، قال: حدّثنی أبو تراب عبید الله بن موسی الرویانی، عن عبد العظیم بن عبد الله الحسنی، قال:

قُلتُ لأَبی جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بنِ عَلِیِّ الرِّضا : یَابنَ رَسُولِ اللَّهِ! حَدِّثَنِی بِحَدِیثٍ عَن آبانک . فَقَالَ: حَدَّثنی أبی، عَن جَدّی عَن آبائِهِ ، قال : قال أمیرُ المُؤْمِنِینَ : لَو تَکاشَفتُم ما تَدافَنتُم.

ترجمه

حضرت عبد العظیم(ع) به امام جواد(ع) گفتم: از پدرانت حدیثی برایم بیان فرما. فرمود: «پدرم، از جدم از پدرانش نقل نمود که امیرمؤمنان فرمود: اگر باطن شما برای یکدیگر آشکار می شد، حاضر نبودید که در تدفین یکدیگر شرکت کنید.»

شرح

این سخن را می توان ناظر به حکمت تحریم تجسس برای عیب جویی در آیه شریف: وَلَا تَجَسَّسُوا دانست. برای توضیح حدیث یاد شده، این نکات، قابل توجه اند:

۱- عیب ها و ضعف های پنهانی مردم فراوان اند به گونه ای که اگر باطن آنها بــر یکدیگر آشکار گردد، هیچ کس حاضر نیست در مراسم دفن دیگری حضور یابد.

۲- یکی از نعمت های بزرگ الهی پنهان بودن عیوب مردم از یکدیگر است و پاسداری از این نعمت است.

۳- همان طور که خداوند متعال ستّار العیوب است، اهل ایمان نیز نه تنها باید در جستجوی عیب های دیگران نباشند بلکه لازم است که در صورت آگاهی از عیب آنها، آن را بپوشانند.

۴- اهل ایمان باید تلاش کنند که باطن خود را اصلاح کنند تا در قیامت که همه پرده ها کنار می رود، رسوا نشوند.

ظلم

عیون أخبار الرضا(ع): حدّثنا علیّ بن أحمد بن عمران الدقّاق، قال: حدّثنا محمّدبن هارون الصوفی، قال: حدّثنی أبو تراب عبید الله بن موسی الرویانی، عن عبد العظیم بن عبد الله الحسنی، قال:

قُلتُ لأَبی جَعَفَرٍ مُحَمَّدِ بنِ عَلِیِّ الرِّضا: یَابنَ رَسولِ اللَّهِ! حَدَّثَنِی بِحَدِیثٍ عَن آبانک. قالَ: حَدَّثنی أبی، عَن جَدِّی عَن آبائه، قال: قال أمیرالمُؤْمِنِینَ: بِئْسَ الزَّادُ إِلی المَعادِ العُدوانُ عَلَی العِبادِ.

ترجمه

حضرت عبد العظیم(ع) به امام جواد(ع) گفتم: ای فرزند پیامبر خدا! از پدرانت برای من حدیثی روایت فرما.

فرمود: پدرم از جدم از پدرانش نقل نمود که امیرمؤمنان فرمود: «بد توشه ای است برای روز قیامت دشمنی کردن با بندگان خدا!»

شرح

این حدیث، ریشه در آیاتی دارد که دلالت دارند بر اینکه جزای آخرت، صورت برخی از اعمالی است که انسان در این جهان انجام می دهد، مثل این آیه:

«الْیَوْمَ تُجْزَوْنَ مَا کُنتُمْ تَعْمَلُونَ؛ همانا جزایتان آن اعمالی است که می کردید.»

اینک نکاتی در تبیین آن بیان می کنیم:

۱- در قیامت چیزی جز عمل انسان به او باز نمی گردد. از این رو هر کاری که انسان در این دنیا انجام می دهد در واقع گردآوری زاد و توشه برای آخرت اوست.

در حدیثی از امام علی(ع) آمده که کارهایی که بندگان در دنیا می کنند، در آخرت فراپیش آنهاست.

۲- بدترین زاد و توشه ای که انسان برای آخرتش ذخیره می کند، ستم به بندگان خداست و در برابر آن، نیکی کردن به آنان است که بهترین ذخیره آخرت است، همان گونه که امام علی(ع) به نیکوکاری سفارش کرده و آن را توشه ای برای معاد می داند.

انس از پیامبر(ص) روایت کرده که فرمود: میان بهشت و آدمی، هفت گردنه است که آسان ترین آنها مرگ است.

انس می پرسد: سخت ترین آنها کدام است؟

پیامبر(ص) می فرماید: ایستادن در پیشگاه خداوند آن گاه که ستم دیدگان، گریبان ستمگران را بگیرند.

خود نمایی در عبادت

حضرت عبدالعظیم(ع) می فرماید، امام هادی(ع) فرمود: «هنگامی که خداوند با موسی بن عمران سخن می گفت موسی گفت: خداوندا ! پاداش کسی که برای مردم روزه بگیرد، چیست؟ فرمود: ای موسی! جزای وی مانند کسی است که روزه نگرفته باشد.»

شرح

این حدیث، به این نکته اشاره دارد که تظاهر و خودنمایی در عبادت، موجب بی ثمری آن می گردد و کارهای نیک انسان ریاکار، مورد قبول خداوند سبحان نیست. از این رو کسی که برای خودنمایی روزه می گیرد نباید انتظار پاداش الهی و برخورداری از برکات آن را داشته باشد. در این باره نکات ذیل، قابل توجه اند:

۱- علت مقبول نبودن عبادت ریاکاران این است که عمل آنها، فاقد اصلی ترین شرط پذیرفته شدن عبادت یعنی اخلاص و انگیزۀ الهی یا همان «قصد قربت» است. کسی که کاری را با انگیزۀ نفسانی و برای خودنمایی انجام دهد، در واقع کاری برای خدای سبحان انجام نداده است. بنابراین نباید انتظار پاداش آن را داشته باشد.

۲- انگیزۀ غیر الهی در عبادت، ریاکار را به شرک عملی گرفتار می نماید، هر چند از نظر اعتقادی موحد باشد از این رو در حدیثی از پیامبر(ص) نقل شده که فرمود: مَن صَامَ یُرَانَی فَقَد أَشْرَکَ؛ کسی که در روزه داری خودنمایی کند، مشرک است .

همچنین در حدیثی از امام باقر(ع)، از پیامبر خدا(ص) نقل شده که در تفسیر آیه ۱۱۰ از سوره کهف می فرماید: مَن صَلَّی مراءاه النَّاسِ فَهُوَ مُشْرِکٌ، وَمَن زَکَّی مُراءَاهَ النَّاسِ فَهُوَ مُشْرِکَ، وَمَن صام مراءاه النَّاسِ فَهُوَ مُشرِکَ، وَ مَن حَجٌ مُراءَاهَ النَّاسِ فَهُوَ مُشْرِکْ، وَ مَن عَمِلَ عَمَلَا مِمَّا أَمَرَ اللهُ بِهِ مُراءَاهَ النَّاسِ فَهُوَ مُشرِک، وَلَا یَقبَلُ اللهُ عَمَل مراءاه .

هر کس برای خودنمایی به مردم نماز بخواند مشرک است. هر کس برای خودنمایی به مردم زکات دهد، مشرک است هر کس برای خودنمایی به مردم روزه بگیرد، مشرک است. هر کس برای خودنمایی به مردم حج گزارد، مشرک است. هر کس هر یک از فرمان های خدا را برای خودنمایی به مردم انجام دهد. مشرک است و خدا عمل مشرک را قبول نمی کند .

۳- پذیرفته نشدن عبادتِ شخص ریاکار کمترین نتیجه خودنمایی است و چه بسا این آفت خطرناک عبادت، انسان را دچار شدیدترین عذاب های دوزخ نماید، در حدیثی از پیامبر(ص) نقل است که دوزخیان از شدت حرارت آتشی که ریاکاران دچار آن هستند، فریاد اعتراض بر می آورند!

استبداد به رأی

عیون أخبار الرضا(ع): حدّثنا علیّ بن أحمد بن عمران الدقّاق، قال: حدّثنا محمّدبن هارون الصوفی، قال: حدّثنی أبو تراب عبید الله بن موسی الرویانی، عن عبد العظیم بن عبد الله الحسنی، قال:

قُلتُ لأَبی جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بنِ عَلِیِّ الرِّضا: یَابنَ رَسولِ اللَّهِ! حَدِّثنی بِحَدِیثٍ عَن آبانک. فقال … حَدَّثنی أبی، عَن جَدَی، عَن آبائِهِ، قال: قال أمیرُ المُؤمِنِینَ: خاطَرَ بِنَفْسِهِ مَنِ اسْتَعْنی [بِرَأْیِهِ]

ترجمه

حضرت عبدالعظیم(ع) به امام جواد(ع) گفتم: از پدرانت حدیثی برایم بیان فرما. فرمود: «پدرم از جدم از پدرانش نقل نمود که امیرمؤمنان فرمود: کسی که با تکیه بر نظر خود از نظر دیگران احساس بی نیازی کند خود را در خطر افکنده است».

شرح

این سخن رهنمود بسیار ارزنده ای دربارۀ راه رسیدن به تشخیص درست تصمیم گیری در همه زمینه ها به ویژه تصمیم های مدیریتی است و آن، عبارت است از: اکتفا نکردن به تشخیص و نظر خود در کارها و بهره گیری از نظر و مشورت افراد صاحب نظر در این باره چند نکته قابل توجه است:

۱- این رهنمود، ریشه در آیه ای دارد که اهل ایمان را تشویق می کند در کارها مشورت کنند و از نظر دیگران برای انتخاب تصمیم صحیح بهره گیری نمایند. حتی پیامبر خدا که از مصونیت الهی برخوردار است، باید در کارها با مسلمانان مشورت نماید.

۲- در نظام آفرینش به استثنای معصومان، اندیشه هیچ کس از خطا مصونیت ندارد، و معصومان نیز برای آن که الگوی دیگران باشند در کارها با دیگران مشورت می کردند.

۳- مقتضای حکمت بالغه الهی، این است که انسانها در تشخیص تصمیم صحیح در زندگی، از نظر یکدیگر استفاده کنند.

۴- یکی از لغزش های خطرناک اندیشه استبداد رأی و اکتفا کردن به نظر خویش است، چنان که از امام صادق نقل شده که فرمود: المُستبد برأیه موقوفٌ عَلَی مَداحِضِ الزَّلَلِ؛ کسی که به استبداد رأی دچار شده، بر لغزشگاه های اندیشه، ایستاده است .

۵- پرهیز کردن از خودرایی و استفاده از نظر دیگران به انسان کمک می کند که به اندیشه درست دست یابد و دیدگاه های نادرست را تشخیص دهد.

خودبینی

عیون أخبار الرضا(ع): حدّثنا علیّ بن أحمد بن عمران الدقّاق، قال: حدّثنا محمّدبن هارون الصوفی، قال: حدّثنی أبو تراب عبید الله بن موسی الرویانی، عن عبد العظیم بن عبد الله الحسنی، قال:

قُلتُ لأَبی جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بنِ عَلِیِّ الرِّضا: یَابنَ رَسولِ اللَّهِ! حَدَّثَنِی بِحَدِیثٍ عَن آبائِکَ … فَقَالَ: حَدَّثنی أبی عَن جَدَی عَن آبائِهِ، قال: قال أمیرُ المُؤمِنِینَ: مَن دَخَلَهُ العُجِبُ هَلَکَ.

ترجمه

حضرت عبد العظیم(ع) به امام جواد(ع)گفتم: ای فرزند پیامبر خدا! از پدرانت برای من حدیثی روایت فرما.

فرمود: «پدرم از جدم، از پدرانش نقل نمود که امیرمؤمنان فرمود: هر کسی گرفتار [بیماری] عُجب (خودبینی) گردد، نابود می شود.»

شرح

در این حدیث، عجب یکی از خطرناکترین بیماری های اخلاقی معرفی شده که موجب هلاکت و نابودی معنوی انسان می گردد. نکات قابل توجه در تبیین این حکمت، عبارت است از :

۱- عجب به معنای خودبینی، در مقابل خدابینی است. به سخن دیگر گاه، انسان بر این باور است که هر چه دارد، از خداوند سبحان است. از این رو، همه کمالات خود را از خدا می داند. چنین انسانی، خدابین است و گرفتار خودبینی و خودپسندی نیست؛ ولی گاه، خدا را فراموش می کند و تمام داشته هایش را از خود می داند و خود را مستقل و همه کاره می پندارد. در این صورت او دچار بیماری خودبینی است. براین اساس، خودبینی در واقع نوعی گمان باطل نسبت به خویش است.

۲- خودبینی، آفتی است که همۀ ارزش های اخلاقی و عملی را به ضد ارزش، تبدیل می نماید. از این رو، امیرمؤمنان در عهدنامه مالک اشتر، این خصلت را مناسب ترین فرصت شیطان برای بر باد دادن نیکی نیکوکاران معرفی نموده است. در حدیثی دیگر از امام صادق(ع) آمده که شیطان به سپاهیانش می گوید: «اگر در آن را نیکی سه کار بر فرزند آدم چیره آیم دیگر باکی ندارم که چه کار [نیکی] می کند؛ زیرا آن کار، از او پذیرفته نمی شود. هر گاه عملش را زیاد شمرد و گناهانش را از یاد ببرد و عُجب (خودبینی) به او راه یابد.

۳- بیماری خودبینی، منشأ همه بیماری های اخلاقی و ریشه همه گرفتاری های فردی و اجتماعی است. امام خمینی(ره) خطاب به فرزندش، در این باره می فرماید: فرزندم! از خودخواهی و خودبینی به در آی که این، ارث شیطان است که به واسطه خودبینی و خودخواهی، از امر خدای تعالی به خضوع برای ولی و صفی او جل وعلا – سر باز زد. و بدان که تمام گرفتاری های بنی آدم، از این ارث شیطانی است که اصل اصول فتنه است و شاید آیه شریفه «وَقَتِلُوهُمْ حَتَّیٰ لَا تَکُونَ فِتْنَهٌ وَیَکُونَ الدِّینُ لِلَّهِ» در بعض مراحل آن اشاره به جهاد اکبر و مقاتله با ریشه فتنه که شیطان بزرگ و جنود آن که در تمام اعماق قلوب انسانها شاخه و ریشه دارد باشد و هر کس برای رفع فتنه از درون و برون خویش باید مجاهده نماید و این جهاد است که اگر به پیروزی رسید همه چیز و همه کس اصلاح می شود. پسرم! سعی کن که به این پیروزی دست یابی، یا دست کم به بعض مراحل آن. همت کن و از هواهای نفسانیه که حد و حصر ندارد بکاه و از خدای متعال استمداد کن که بی مدد او، کس به جای نرسد.

۴- عُجب، مراتبی دارد که خطرناکترین آنها این است که انسان، کار زشت و ناپسند خود را شایسته و زیبا ببیند. در حدیثی از امام کاظم(ع) آمده که عجب، درجاتی دارد و یکی از آنها این است که کردار زشت بنده در نظرش زیبا جلوه کند و آن را نیکو ببیند و خوشش آید و چنین بپندارد که کار خوبی می کند.

۵- فرق عُجب و کبر، این است که انسان مبتلا به بیماری عجب، خود را بزرگ می بیند و بر خود می بالد و به دیگری کاری ندارد؛ اما شخصی که به بیماری کبر مبتلاست خود را بزرگتر از دیگران تصور می کند بنابراین بیماری کبر، معلول بیماری عجب (خودپسندی) است.

برگرفته از کتاب حِکمت نامه حضرت عبدالعظیم حسنی(ع)، تألیف آیت الله محمدی ری شهری

منبع: شفقنا

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.